2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
متضاد برای expeditious
- تاخیر.
- آهسته.
- pokey.
- عقب مانده.
مترادف سریع چیست؟
برخی از مترادف های رایج سریع عبارتند از سریع، ناوگان، عجولانه، سریع، سریع، سریع، و سریع. در حالی که همه این کلمات به معنای "حرکت، پیشروی، یا عمل با تیزبینی" است، سریع نشان دهنده کارایی همراه با سرعت انجام است. رسیدگی سریع به یک سفارش.
نزدیکترین متضاد این کلمه به طور خاص کدام است؟
متضاد برای به طور خاص
- نادرست.
- به طور نامحدود.
- مشکلی.
- به طور گسترده.
- به طور کلی.
نزدیکترین متضاد کلمه unnerving کدام است؟
متضاد برای عصبی کردن
- عصب.
- تحریک.
- آرامش.
- plate.
- آرامش.
- آرام.
- توضیح دهید.
- قلب.
مترادف کلمه querulous چیست؟
در این صفحه میتوانید 42 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژههای مرتبط را برای واژههای رکیک پیدا کنید، مانند: شکایت، عصبانی، عصبانی، خرچنگ، ناسازگار، تحریکپذیر، ناراضی ، بداخلاق ، عیب جویی ، متکبر و زننده.
توصیه شده:
نزدیکترین مترادف کلمه تبلیغ شده کدام است؟
مترادف برای تبلیغ ستایش. ستایش. اعلان. ترفیع. علمی کردن. ترومپت. تحسین. plug. نزدیکترین مترادف کلمه چیست؟ مترادف برای نزدیکترین مجاور. مناسب. گرم. همجوار. نزدیک شدن. دستی. قریب الوقوع. همسایه. نزدیکترین مترادف این کلمه به طور خاص کدام است؟ مترادف برای به طور خاص به وضوح.
نزدیکترین متضاد کلمه احتکار کدام است؟
متضاد برای احتکار بدهی. کمبود. نیاز. فقر. متضاد برای احتکار چیست؟ فرهنگ لغت کامل مترادف ها و متضادها هارد. متضادها: ضایعات، اسراف کردن، پراکنده کردن. مترادف: گنج، انباشته کردن، شوهر، ذخیره کردن، انباشتن، انباشته کردن، ذخیره کردن.
نزدیکترین متضاد کلمه بی پروا کدام است؟
متضاد برای گستاخی فروتنی. ادب. نرمی. حیا. ادب. احترام. خجولی. ترسو. واژه گستاخی به چه معناست؟ تعریف گستاخی. خصلت عجول بودن و عجول بودن. نوع: حماقت، عجول بودن، بی پروایی. ویژگی کم فکر کردن به خطر. مترادف جسارت چیست؟ برخی از مترادف های رایج جسارت عبارتند از گونه، چتزپا، هتک حرمت، صفرا، سرسختی، اعصاب، و جسارت.
نزدیکترین متضاد کلمه به سرعت کدام است؟
متضاد برای expeditious تاخیر. آهسته. pokey. عقب مانده. متضاد به سرعت چیست؟ متضادها: کسل کننده، سنگین، بیکار، غیرفعال، بی حال، بی اثر، تنبل، ساکت، ساکت، کند، کند، کند، احمق. مترادف: فعال، چابک، هوشیار، تند، شلوغ، مشغول، کوشا، پرانرژی، پرتلاش، سرزنده، متحرک، زیرک، بیدرنگ، سریع، آماده، بیقرار، پرشور، پرشور، انعطافپذیر، نیرومند، بیدار.
نزدیکترین متضاد کلمه گوش دادن کدام است؟
متضاد برای گوش دادن نادیده گرفتن. بی توجهی. فراموش کن. سوءتفاهم. غفلت. نگرفتن. چشم پوشی. متضاد پاتوس چیست؟ برعکس کیفیتی که باعث ترحم یا غمگینی می شود. cheer . شادی . خوشبختی . شادی. نزدیکترین متضاد کلمه بی عدالتی کدام است؟ متضاد برای بی عدالتی cheer.