2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
متضاد برای احتکار
- بدهی.
- کمبود.
- نیاز.
- فقر.
متضاد برای احتکار چیست؟
فرهنگ لغت کامل مترادف ها و متضادها
هارد. متضادها: ضایعات، اسراف کردن، پراکنده کردن. مترادف: گنج، انباشته کردن، شوهر، ذخیره کردن، انباشتن، انباشته کردن، ذخیره کردن.
مترادف احتکار چیست؟
در این صفحه می توانید 44 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط برای hoard را پیدا کنید، مانند: ذخیره، ذخیره، به دست آوردن، ذخیره، ذخیره، پس انداز ثروت، گنج، نگهداری، ثروت و جمع آوری.
احتکار یعنی چه؟
: جمع آوری و اغلب پنهان کردن ذخایر چیزی به طور خاص: درگیر شدن در احتکار اجباری یک چیز مشترک افرادی که احتکار می کنند این است که ارزش ادراک شده دارایی ها نادرست است. -
وقتی کسی احتکار کننده است؟
اختلال احتکار
مشکل مداوم در دور انداختن یا جدا شدن از اموال به دلیل نیاز درک شده برای نجات آنهاست. یک فرد مبتلا به اختلال احتکار با فکر خلاص شدن از شر اقلام دچار ناراحتی می شود.
توصیه شده:
نزدیکترین مترادف کلمه تبلیغ شده کدام است؟
مترادف برای تبلیغ ستایش. ستایش. اعلان. ترفیع. علمی کردن. ترومپت. تحسین. plug. نزدیکترین مترادف کلمه چیست؟ مترادف برای نزدیکترین مجاور. مناسب. گرم. همجوار. نزدیک شدن. دستی. قریب الوقوع. همسایه. نزدیکترین مترادف این کلمه به طور خاص کدام است؟ مترادف برای به طور خاص به وضوح.
نزدیکترین متضاد کلمه اکسپدیتیو کدام است؟
متضاد برای expeditious تاخیر. آهسته. pokey. عقب مانده. مترادف سریع چیست؟ برخی از مترادف های رایج سریع عبارتند از سریع، ناوگان، عجولانه، سریع، سریع، سریع، و سریع. در حالی که همه این کلمات به معنای "حرکت، پیشروی، یا عمل با تیزبینی"
نزدیکترین متضاد کلمه بی پروا کدام است؟
متضاد برای گستاخی فروتنی. ادب. نرمی. حیا. ادب. احترام. خجولی. ترسو. واژه گستاخی به چه معناست؟ تعریف گستاخی. خصلت عجول بودن و عجول بودن. نوع: حماقت، عجول بودن، بی پروایی. ویژگی کم فکر کردن به خطر. مترادف جسارت چیست؟ برخی از مترادف های رایج جسارت عبارتند از گونه، چتزپا، هتک حرمت، صفرا، سرسختی، اعصاب، و جسارت.
نزدیکترین متضاد کلمه به سرعت کدام است؟
متضاد برای expeditious تاخیر. آهسته. pokey. عقب مانده. متضاد به سرعت چیست؟ متضادها: کسل کننده، سنگین، بیکار، غیرفعال، بی حال، بی اثر، تنبل، ساکت، ساکت، کند، کند، کند، احمق. مترادف: فعال، چابک، هوشیار، تند، شلوغ، مشغول، کوشا، پرانرژی، پرتلاش، سرزنده، متحرک، زیرک، بیدرنگ، سریع، آماده، بیقرار، پرشور، پرشور، انعطافپذیر، نیرومند، بیدار.
نزدیکترین متضاد کلمه گوش دادن کدام است؟
متضاد برای گوش دادن نادیده گرفتن. بی توجهی. فراموش کن. سوءتفاهم. غفلت. نگرفتن. چشم پوشی. متضاد پاتوس چیست؟ برعکس کیفیتی که باعث ترحم یا غمگینی می شود. cheer . شادی . خوشبختی . شادی. نزدیکترین متضاد کلمه بی عدالتی کدام است؟ متضاد برای بی عدالتی cheer.