بدون وحشیگری یا ترس از انسان در حیوانات وحشی عادی. ملایم، بی باک، یا بدون خجالت، گویی اهلی شده: آن شیر مانند گربه خانگی رام عمل می کند. قابل انعطاف، مطیع، یا مطیع، به عنوان یک شخص یا منش.
اگر چیزی رام باشد به چه معناست؟
1: کاهش یافته از حالت وحشی بومی به ویژه به گونه ای که برای انسان قابل تحمل و مفید باشد: حیوانات اهلی اهلی. 2: مطیع و مطیع ساخته: مطیع. 3: فاقد روحیه، ذوق، علاقه یا ظرفیت هیجانانگیز بودن: کمپین رام کردن.
رام کردن چه نوع کلمه ای است؟
Tame را می توان به عنوان صفت یا فعل استفاده کرد. شیر سیرک رام است (صفت) زیرا رام شده است (فعل).
رام کردن انسان چیست؟
اگر کسی یا چیزی را که خطرناک، کنترل نشده یا احتمال ایجاد مشکل است رام کنید، او را تحت کنترل قرار می دهید. دو هنگ سواره نظام برای رام کردن جمعیت فراخوانده شدند. [اسم فعل] مترادف: رام کردن، سرکوب کردن، استاد، نظم و انضباط بیشتر مترادف از رام کردن.
رام تر است یا رام تر؟
فرکانس: شکل مقایسه ای رام: رام تر. کسی که رام یا رام می کند.