فعل متعدی. 1الف: اظهار یا اعلام مثبت و اغلب به زور یا پرخاشگرانه مظنون به اظهار بی گناهی خود ادامه داد. ب: مجبور کردن یا تقاضای پذیرش یا به رسمیت شناختن (چیزی، مانند اختیارات خود) …
منظور از ادعا در یک ادعا چیست؟
صفت. تکیه بر یک بیانیه یا ادعایی که توسط شواهد یا شواهد پشتیبانی نشده است; ادعا شده: ارزش ادعایی ملک دو برابر مبلغی بود که هر کسی پیشنهاد کرد.
اظهار در یک جمله به چه معناست؟
با اطمینان، اطمینان، یا زور بیان کنید. به طور قوی یا مثبت بیان کنید؛ تایید aver: او بر بی گناهی خود از جنایت تاکید کرد. برای حفظ یا دفاع (ادعا، حقوق و غیره). وجود داشتن تایید اصل: در صورت لزوم، دلیل اول را بیان کنیم.
خودشان به چه معناست؟
: آشکار شدن: برای شروع به وضوح دیده شدن یا شناخته شدن تردیدها در مورد ارزش کار شروع به اثبات کردند.
مخالف ادعا چیست؟
ادعا. متضادها: انکار، تناقض، مخالفت، چشم پوشی، رها کردن. مترادف: تصدیق، اعلان، تلفظ، خلع، حفظ، بیانیه، اعتراف، تایید، تایید، ادعا، اعتراض، ادعا.