کلاریس نسبتاً زود از رمان ناپدید می شود، پس از کشته شدن او توسط یک ماشین تندرو. با وجود حضور کوتاهش در کتاب، کلاریس نقش مهمی در پیشرفت مونتاگ ایفا می کند. سوالاتی که او می پرسد باعث می شود مونتاگ همه چیز را زیر سوال ببرد و در نهایت او را از خواب معنوی و فکری بیدار می کند.
چه کسی کلاریس را کشت؟
میلدرد به مونتاگ می گوید که فکر می کند مردی به نام McClellan در ماشینش به کلاریس ضربه زد و او را کشت.
چرا مرگ کلاریس کنایه آمیز است؟
کلاریس توسط یک ماشین زیر گرفته می شود، احتمالاً توسط بچه های شاد.
در عوض، او دوست داشتنی و کنجکاو است. … عدم همدلی کامل او نشان می دهد که جامعه او از مردم چه انتظاری دارد، و طعنه آمیز است زیرا کلاریس احساس متفاوتی داشت و قبل از اینکه با او صحبت کند مونتاگ هرگز متوجه ناپدید شدن او نمی شد.
آیا مرگ کلاریس برنامه ریزی شده بود؟
اگرچه هرگز در متن مشخص نشده است و اگرچه احتمال زنده بودن کلاریس با خانواده اش که نقل مکان کرده اند وجود دارد، اما مونتاگ و دیگران پذیرفته اند که کلاریس توسط یک ماشین زیر گرفته شده است. "کل خانواده به جایی نقل مکان کردند. اما او برای همیشه رفته است. فکر می کنم او مرده."
چه اتفاقی برای Clarisse در Hearth and the Salamander افتاد؟
او می پرسد که آیا همسرش چیزی در مورد کلاریس می داند؟ او می گوید که خانواده از آنجا نقل مکان کردند و Clarisse با یک ماشین برخورد کرد. روز بعد، مونتاگ مریض است، بویی غرق شده استنفت سفید، نماینده این واقعیت است که او نسبت به زنی که با کتاب هایش سوزانده شده احساس گناه می کند.