تباه کردن. 1. انباشته کنید، مانند برگهای انباشته در حیاط، یا او ثروت عظیمی را انباشته کرد. در این اصطلاح شمع به معنای "تپه یا توده ای از چیزی تشکیل می دهد." [اواسط دهه 1800]
شمع به معنای عامیانه چیست؟
ایالات متحده، غیر رسمی.: پیوستن به افراد دیگر در انتقاد از چیزی یا کسی معمولاً به روشی ناعادلانه پس از اولین چند نقد منفی، همه منتقدان دیگر شروع به انباشته شدن کردند.
معنای انباشتن چیست؟
افزودن یا افزایش (چیزی، مانند انتقاد) فراوان یا بیش از حد. انباشته شدن. 1. انباشتن: کار در حال انباشته شدن است. 2.
آیا pile up یک اصطلاح است؟
1. برای انباشت، جمع آوری یا افزایش در طول زمان. با مریض بودن دبورا در تمام هفته، مشاغل در بخش ما انباشته شده است. …
چگونه از pile up در جمله استفاده می کنید؟
با هم جمع شوید
- صورتحسابهای پرداخت نشده به طرز نگرانکنندهای انباشته شدند.
- مشکلات شروع به انباشته شدن کردند.
- دیروز در یک انباشته 12 خودرو در یک بزرگراه مه آلود سه نفر زخمی شدند.
- قایق ها اغلب روی صخره ها در آب کم عمق انباشته می شوند.
- اگر مراقب نباشم کار تمایل به انباشته شدن دارد.