افزودن یا افزایش (چیزی، مانند انتقاد) فراوان یا بیش از حد. 1. جمع کردن: کار در حال انباشته شدن است.
انباشتن به چه معناست؟
تباه کردن. 1. انباشته کنید، مانند برگهای انباشته در حیاط، یا او ثروت عظیمی را انباشته کرد. در این اصطلاح شمع به معنای "تپه یا توده ای از چیزی تشکیل می دهد." [اواسط دهه 1800]
چگونه از piling در جمله استفاده می کنید؟
مثال جمله شمعی
- حدس بزنید که باید بطریهای انبار را شروع کنیم. …
- وقتی در اتاق حرکت می کرد مستقیماً از بطری نوشید و لباس ها را در یک چمدان کوچک جمع می کرد. …
- فقط این اواخر همه چیز در حال انباشته شدن است.
چگونه از pile up در جمله استفاده می کنید؟
با هم جمع شوید
- صورتحسابهای پرداخت نشده به طرز نگرانکنندهای انباشته شدند.
- مشکلات شروع به انباشته شدن کردند.
- دیروز در یک انباشته 12 خودرو در یک بزرگراه مه آلود سه نفر زخمی شدند.
- قایق ها اغلب روی صخره ها در آب کم عمق انباشته می شوند.
- اگر مراقب نباشم کار تمایل به انباشته شدن دارد.
انباشته شدن به چه معناست؟
ایالات متحده، غیر رسمی.: پیوستن به دیگران در انتقاد از چیزی یا شخصی معمولاً به روشی ناعادلانه پس از اولین چند نقد منفی، همه سایر منتقدان شروع به انباشته شدن کردند.