«فلسفه نبرد علیه جادوگری است . هوش ما با استفاده از زبان ما. - ویتگنشتاین برتراند راسل، فیلسوف، لودویگ یوزف یوهان ویتگنشتاین را بهعنوان «کاملترین نمونهای که تا به حال از نبوغ بهعنوان تصور سنتی، پرشور، عمیق، شدید و تسلطانگیز میشناختم» توصیف کرد.
فلسفه از نظر ویتگنشتاین چیست؟
دیدگاه ویتگنشتاین در مورد اینکه فلسفه چیست یا باید باشد، اندکی در طول زندگی او تغییر کرده است. در تراکتاتوس در 4.111 می گوید که «فلسفه یکی از علوم طبیعی نیست» و در 4.112 «فلسفه هدفش شفاف سازی منطقی افکار است. فلسفه توصیفی نیست، بلکه توضیحی است.
لودویگ ویتگنشتاین چه اعتقادی داشت؟
در Tractatus Logico Philosophicus، ویتگنشتاین برای نظریه بازنمایی زبان استدلال کرد. او این را یک «نظریه تصویری» از زبان توصیف کرد: واقعیت («جهان») مجموعه وسیعی از حقایق است که میتوانیم آنها را در زبان تصور کنیم، با این فرض که زبان ما شکل منطقی مناسبی دارد.
کارکرد اصلی فلسفه از نظر ویتگنشتاین چیست؟
در تراکتاتوس، ساخت منطقی ویتگنشتاین از یک نظام فلسفی هدفی دارد-پیدا کردن حدود جهان، اندیشه و زبان; به عبارت دیگر، برای تمایز بین معنی و مزخرف.
چرا فلسفه توسط لودویگ ویتگنشتاین به عنوان یک فعالیت در نظر گرفته می شود؟و نه مجموعه ای از دکترین؟
ویتگنشتاین با گفتن اینکه فلسفه او به جای مجموعه ای از آموزه ها، بر تفاوت بین فلسفه خود و فلسفه سنتی تأکید می کند. … او نقش فلسفه را فعالیتی می داند که به وسیله آن انواع سردرگمی هایی را که در فلسفه سنتی آشکار می شود، آشکار می کنیم.