adj. 1. درخشان با نور یا رنگ; درخشنده: مزرعه ای باشکوه از خشخاش.
تعریف splendidly چیست؟
1: داشتن یا نمایش شکوه: مانند. الف: درخشان، درخشان. ب: با شکوه و عظمت ظاهری مشخص شده است. 2: برجسته، بزرگ. 3a: عالی یک فرصت عالی.
مترادف splendidly چیست؟
با شکوه، مجلل، باشکوه، چشمگیر، با ابهت، عالی، دیدنی، باشکوه، مجلل، مجلل، مجلل، مجلل، غنی، خوب، گران قیمت، گران، مجلل، آراسته ، زرق و برق دار، باشکوه، خیره کننده، ظریف، خوش تیپ، زیبا. باشکوه، باشکوه، پادشاه، شاهزاده، شاهانه، نجیب، مغرور.
Slended چیست؟
b: کوچک یا باریک در محیط یا عرض به نسبت طول یا ارتفاع. 2: محدود یا ناکافی از نظر مقدار یا گستره: افراد ناچیز دارای امکانات باریک. کلمات دیگر از slender مترادف و متضاد مترادف مناسب را انتخاب کنید جملات نمونه بیشتر درباره slender بیشتر بدانید.
کدام کلمه مترادف splendid نیست؟
متضاد برای splendid
- متداول.
- فرودست.
- کم.
- معمولی.
- فقیر.
- فروتن.
- معمول.
- فریبنده.