در این صفحه می توانید 11 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و کلمات مرتبط را برای قرار دادن پیدا کنید، مانند: exploited، جای روی، بد استفاده، استفاده شده ، قربانی ، قربانی ، رانده شده ، زیر پا گذاشتن ، تیز زبان ، زیرک و بداخلاق.
بر مترادف قرار می گیرد؟
پشته; انباشته شدن؛ انباشتن؛ مکان بر انباشته کردن سوار کردن.
مترادف پوشیدن چیست؟
مترادف برای پوشیدن. دون، لغزش (روی یا داخل)، پرتاب (روشن)
مترادف بر چیست؟
درباره، در رابطه با موضوع. هنگام آماده سازی مترادف: با، بلافاصله پس از.
از کجا استفاده می شود؟
Upon بسیار رسمی تر از on است، اما می توان آن را با همان معانی حرف اضافه on در موارد زیر استفاده کرد: on/onto یک شی یا سطح: روی زمین افتاد توسط بخشی از بدن شما حمایت می شود: او روی زانوهایش افتاد. به چیزی نگاه می کند: نگاهش را به من دوخته است.