2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
با یکنواختی یا خسته کننده مشخص شده است. طولانی و خسته کننده: کارهای خسته کننده. یک سفر خسته کننده. به عنوان سخنران، نویسنده، یا اثری که تولید میکنند، پرکلام بهگونهای که باعث خستگی یا کسالت شود. prolix.
کار خسته کننده یعنی چه؟
اگر چیزی مانند یک شغل، کار یا موقعیت را خسته کننده توصیف می کنید، منظورتان خسته کننده و خسته کننده است است. خواندن چنین لیست هایی طولانی و خسته کننده است. مترادف: خسته کننده، کسل کننده، دلگیر، یکنواخت مترادف بیشتر خسته کننده.
معنای خسته کننده چیست؟
: خسته کننده به دلیل طولانی بودن یا کسل کننده بودن: یک مراسم عمومی خسته کننده.
آیا خسته کننده به معنای دشوار است؟
اگر کاری خسته کننده است، یعنی دشوار است و به کار زیادی نیاز دارد.
مثال یک کار خسته کننده چیست؟
تعریف خسته کننده چیزی است که خسته کننده و تکراری است. یک مثال خسته کننده کاری است که کسی در خط مونتاژ انجام می دهد.
توصیه شده:
آیا اسکنه ابزاری خسته کننده است؟
Auger بیت ابزاری است که از چوب، فلز، سنگ، بتن، خاک یا یخ سوراخ می کند. … اسکنه ابزار دستی برای لبه برش شکل در انتهای آن برای کنده کاری یا برش مواد سخت است. در مصارف صنعتی، یک قوچ هیدرولیک یا وزنه در حال سقوط، اسکنه را به داخل ماده ای که قرار است برش داده شود، هدایت می کند.
چرا موزه ها خسته کننده هستند؟
یک طراح برجسته توضیح می دهد که چرا موزه های عالی هنوز اینقدر خسته کننده هستند. … اگر اینطور است، بارتون میگوید، است، زیرا موزه نتوانسته است عشق عمیق انسان به داستان سرایی را به تصویر بکشد. این نمایشگاه، آثار هنری یا مصنوع را قابل ربط نکرده است.
آیا رایانه ها پاداش دهنده هستند یا خسته کننده؟
در حالی که رایانه ها برای افراد و جامعه مفید هستند، اغلب کاربران هنگام استفاده از رایانه با تجارب ناامیدکننده ای مواجه می شوند. این مطالعه سعی دارد از طریق 111 آزمودنی، فراوانی، علت و میزان شدت تجارب ناامیدکننده را اندازه گیری کند. چرا رایانه ها اینقدر خسته کننده هستند؟ کاربران به دلایل مختلفی می توانند عصبانیت و ناامیدی رایانه را تجربه کنند.
در یک جمله خسته کننده بودید؟
مثال جمله خسته کننده حتما تا حد مرگ حوصله ات را سر می برد. … او مدت زیادی در اتاق خسته کننده نماند. … هر سفر خسته کننده تر از گذشته بود. … آن چشمان آبی در روح او خسته کننده بود، در جستجوی بهشت فقط می دانست چه چیزی. حوصله بود خسته کننده بود؟ بی حوصله صفتی است که زمانی را توصیف می کند که فردی احساس خستگی و ناراحتی می کند زیرا چیزی جالب نیست یا کاری برای انجام دادن ندارد.
خسته است یا خسته؟
فعل (با مفعول یا بدون مفعول استفاده می شود)، wea·ried، wea·ry·ing. خسته کردن یا خسته شدن خستگی یا لاستیک: ساعات طولانی کار من را خسته کرده است. بی تاب کردن یا ناراضی شدن از چیزی یا داشتن بیش از حد چیزی (اغلب بعد از آن): رانندگی طولانی ما را از مناظر بیابانی خسته کرده بود.