مثال جمله خسته کننده
- حتما تا حد مرگ حوصله ات را سر می برد. …
- او مدت زیادی در اتاق خسته کننده نماند. …
- هر سفر خسته کننده تر از گذشته بود. …
- آن چشمان آبی در روح او خسته کننده بود، در جستجوی بهشت فقط می دانست چه چیزی.
حوصله بود خسته کننده بود؟
بی حوصله صفتی است که زمانی را توصیف می کند که فردی احساس خستگی و ناراحتی می کند زیرا چیزی جالب نیست یا کاری برای انجام دادن ندارد. مثلاً: آنقدر بی حوصله بود که خوابش برد. خسته کننده صفتی است که به معنای چیزی (یا کسی) جالب یا هیجان انگیز نیست.
آیا شما به معنای خسته کننده هستید؟
خسته کننده افزودن به لیست اشتراک گذاری. همانطور که یک صفت خسته کننده چیزی (یا کسی) را که خسته کننده، کسل کننده و فاقد علاقه است توصیف می کند. به عنوان یک اسم، خسته کننده به عمل حفاری یک سوراخ یا خود سوراخ اشاره دارد.
خسته کننده است یا حوصله؟
کسل کننده یک صفت -ing است که چیزی یا شخصی را توصیف می کند که باعث ایجاد این احساس می شود. Bord یک صفت –ed است که شخصی را توصیف می کند که تأثیر این احساس را احساس می کند.
مثال جمله ساده چیست؟
یک جمله ساده دارای اساسی ترین عناصری است که آن را به یک جمله تبدیل می کند: یک فاعل، یک فعل و یک فکر کامل. نمونه هایی از جملات ساده عبارتند از: جو منتظر قطار بود. قطار دیر آمد.