فیلترها . در حالت گیج. صفت.
کلمه گیج کردن در یک جمله به چه معناست؟
فعل متعدی. 1: بیهوش کردن مخصوصاً با ضربه: گیج کردن اولین مشت او را مبهوت کرد. از پاسخ او مات و مبهوت شدند 2: خیره شدن با نوری که توسط خورشید درخشان مبهوت شده است. واژههای دیگر از daze مترادفهای بیشتر جملات مثال درباره daze بیشتر بدانید.
احساس گیج شدن به چه معناست؟
: نمی توانم به وضوح فکر کنم یا به طور عادی عمل کنم به دلیل آسیب، شوک، گیجی، خستگی، و غیره
تعریف Days Daze چیست؟
روزها. زمانی که در طی آن زندگی یک نفر ادامه دارد; واحدهای زمان متشکل از 24 ساعت آخرین روزهای سلطنت مبهوت.
وقتی کسی مزاحم می شود به چه معناست؟
: از مشکلات یا نگرانی های زیاد آزار می دهد: بسیار نگران یا مضطرب. تعریف کامل harried را در فرهنگ لغت زبان آموزان انگلیسی ببینید. اطلاعات بیشتر از Merriam-Webster در Harried. اصطلاحنامه: همه مترادف ها و متضادهای حرید.