1 نگاهی از روی صداقت به او انداخت. 2 روز روشن و زیبایی بود و او کمی عاشق بود. 3 او چربی را در پوشش شفاف نگه می دارد. 4 با مطالعه تو، به نگاه روشن تو، بیان شادی بخش کمر خیره کننده تو توجه می کنم.
چگونه از limpid در جمله استفاده می کنید؟
مثال جمله روشن
مسافر اغلب به چنین چاه روشنی نگاه نمی کند. بنزن مایعی بی رنگ، زلال، بسیار انکسارکننده، دارای بوی مطبوع و مشخص است.
چه چیزی برای limpid مناسب است؟
شفاف، شفاف، یا شفاف، مانند آب، کریستال یا هوا: ما میتوانیم تا ته حوضچه شفاف را ببینیم. عاری از ابهام؛ شفاف روشن: سبک روشن. نثر روشن کاملا آرام; بدون پریشانی یا نگرانی: وجودی روشن و بی احساس.
Limpidity چیست؟
وضعیت یا کیفیتی که به راحتی قابل مشاهده است. دریاچه کریستال به وضوح به دلیل زلالی آب آن نامگذاری شده است.
چشمهای شفاف چیست؟
صفت. اگر می گویید چیزی مبهم است، منظورتان این است که بسیار واضح و شفاف است. [ادبی] … چشمان آبی روشن.