در این صفحه میتوانید 17 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژههای مرتبط برای اسراف را پیدا کنید، مانند: اسراف، اسراف، ولخرجی، ولخرجی، فراوانی، فراوانی، اسراف ضایعات، دقت، صرفه جویی و اتلاف.
مترادف مقدمه چیست؟
مقدمه. مترادف: پیشپرداخت، آغازگر، ستایشکننده، مقدماتی، مقدماتی، مقدماتی.
آیا اسراف یک کلمه است؟
هزینههای بیش از حد یا بیاحتیاطی: اسراف، اسراف، اسراف، اسراف، ولخرجی، زیادهروی، زیادهروی، اسراف، تبذیر.
کلمه مشابه ضایعات چیست؟
کلمات دیگر برای زباله
1 سوء خرج کردن، پراکنده کردن، سرخ کردن، خرج کردن. 3 فرسایش. 5 تاراج، غارت، غارت، گونی، غارت، غارت. 10 زوال، نزول، زوال، زوال.
به کسی که اسراف می کند چه می گویید؟
از صفت prodigal برای توصیف کسی که پول زیادی خرج می کند یا چیزی بسیار اسراف می کند استفاده کنید. هزینه های بی رویه شما برای نوشیدنی های قهوه فانتزی ممکن است شما را برای خرید ناهار بی پولی کند. اسراف معمولاً در مورد خرج کردن پول صدق می کند.