Wispy چیزی مبهم یا ضعیف را توصیف می کند. اگر توضیح شما در مورد اینکه چرا به مادرتان کمک نکردید آشپزخانه را رنگ کند ضعیف بود و به او کمک نکرد تا دلایل شما را بفهمد، آن را توضیحی مبهم می نامید.
چه نوع کلمه ای wispy است؟
یا wisp·ish
صفت، wisp·i·er، wisp·i·est. ویزپ بودن یا در ویسپس بودن; wisplike: یک گیاه چروکیده.
جمله برای wispy چیست؟
سپس با مردی پیر با ریش پرپشت برخورد کرد. لذت بخش ترین در نوعی پارچه ابریشمی سفید آمد. آن همه ظرافت یک ابر نازک را داشت.
صدای بی صدا به چه معناست؟
صدا: بسیار نرم و آرام . یک صدای بلند، صدایی دلپذیر.
منظور از موی پرپشت چیست؟
اگر کسی موهای زائد دارد، موهای او روی سرش پرپشت رشد نمی کند. مترادف: straggly، خوب، نازک، ضعیف بیشتر مترادف wispy. صفت [usu ADJ n]