فعل (بدون مفعول استفاده می شود)، winced، winc·ing. به عقب کشیدن یا تنش کردن بدن، مانند درد یا ضربه; شروع؛ چشمک زدن حرکت پیچشی یا کوچک شدنی؛ یک شروع کوچک.
آیا برنده شدن یک صفت است؟
صفت . واکنش با یک گریم غیر ارادی جزئی یا حرکت کوچک بدن. هر کدام، حداقل تا حدی، رفتار فریبنده جک را توضیح میدهند.
چند متضاد برای wincing چیست؟
متضاد برای wincing
- صورت.
- Meet.
Epiphany به انگلیسی به چه معناست؟
3a(1): تظاهر یا درک معمولاً ناگهانی ماهیت اساسی یا معنای چیزی. (2): درک شهودی واقعیت از طریق چیزی (مانند یک رویداد) معمولاً ساده و چشمگیر. (3): یک کشف، تحقق یا افشای روشنگر.
نمونه ای از تجلیل چیست؟
Epiphany یک "آها!" لحظه … اغلب، یک قیامت با یک اتفاق یا تجربه کوچک و روزمره شروع می شود. به عنوان مثال: در میانه یک مشاجره معمولی با همسرش، مردی متوجه می شود که او عامل هر مشاجره بوده است، و برای حفظ ازدواج خود، باید از بودن خود دست بردارد. چنین فردی پرخاشگر.