2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
1 قدیمی: اسراف کننده. 2: حاوی یا تولید ضایعات پشم ضایعاتی. 3 دام: بیش از حد چاق.
آیا Wasty یک کلمه واقعی است؟
تعریف "بیهوده" [wasty]
شبیه ضایعات پنبه.
آیا Wasty یک کلمه Scrabble است؟
نه، wasty در فرهنگ لغت نویس نیست.
منظور از ایمولا چیست؟
نام Imola اصالتاً رومی است و به معنای "آنجا، آن پایین" است. این به منظره ای اشاره دارد که مردم در ظهر از دره به منطقه مسکونی نگاه می کنند.
Grand Prix به انگلیسی به چه معناست؟
1: بالاترین سطح مسابقات بین المللی سوارکاری همچنین: مسابقه ای در این سطح. 2: یکی از یک سری مسابقات بین المللی اتومبیل رانی فرمول نیز: یک رقابت سطح بالا در ورزش دیگری (مانند قایقرانی) که اغلب بخشی از یک سری است.
توصیه شده:
هم معنای لغوی و هم معنای مجازی دارد؟
به طور کلی تر، syllepsis می تواند به هر کلمه یا عبارتی اشاره داشته باشد که هم به صورت تحت اللفظی و هم مجازی استفاده می شود. جناسها اغلب نمونههایی از سیلپسیس هستند، اگرچه جناس همیشه به معنای واقعی کلمه در مقابل معنای مجازی کلمات نمیپردازد.
آیا کلمه اسراف به معنی است؟
Profligate، به عنوان یک اسم یا به عنوان صفت، به معنای هدر دادن بی پروا پول خود را برای تجملات گزاف است. … هر زمان که فردی به شیوه ای بی پروا، غیراخلاقی، یا اتلاف رفتار می کند، در حال انجام رفتارهای زشت است. آیا افراط به معنای غیر اخلاقی است؟ کاملاً و بی شرمانه غیر اخلاقی یا پراکنده;
کدام کلمه اسراف را بهتر تعریف می کند؟
1a: نمونه ای از افراط یا ولخرجی به طور خاص: هزینه بیش از حد پول. b: چیزی عجیب و غریب یک ماشین جدید ولخرجی است که ما نمی توانیم آن را بپردازیم. تعریف ولخرجی چیست؟ 1a: تجاوز ازاز حدود دلیل یا ضرورت ادعاهای اسراف. ب: عدم اعتدال و تعادل و خویشتن داری تمجیدهای اسراف آمیز.
بخل و اسراف چیست؟
7.49-54). دانته با تعریف گناه به عنوان «خرج بدون اندازه» (7.42)، برای اولین بار اصل کلاسیک اعتدال (یا «میانگین طلایی») را برای انتقاد از میل بیش از حد به یک شی خنثی در هر دو جهت («مشت های بسته» به کار می گیرد.: بخل) و دیگری (خرج کردن بیش از حد آزادانه:
واژه دیگری برای اسراف چیست؟
در این صفحه میتوانید 17 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژههای مرتبط برای اسراف را پیدا کنید، مانند: اسراف، اسراف، ولخرجی، ولخرجی، فراوانی، فراوانی، اسراف ضایعات، دقت، صرفه جویی و اتلاف. مترادف مقدمه چیست؟ مقدمه. مترادف: پیشپرداخت، آغازگر، ستایشکننده، مقدماتی، مقدماتی، مقدماتی.