2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-07-30 14:37
1a: نمونه ای از افراط یا ولخرجی به طور خاص: هزینه بیش از حد پول. b: چیزی عجیب و غریب یک ماشین جدید ولخرجی است که ما نمی توانیم آن را بپردازیم.
تعریف ولخرجی چیست؟
1a: تجاوز ازاز حدود دلیل یا ضرورت ادعاهای اسراف. ب: عدم اعتدال و تعادل و خویشتن داری تمجیدهای اسراف آمیز. ج: نمایشگر فوق العاده یا بسیار پیچیده.
چه کلماتی اسراف را توصیف می کنند؟
اسراف
- پر نورد،
- اسراف،
- تکثیر،
- صرفه جویی،
- اسراف،
- بی صرفه،
- غیرصرفه،
- بیهوده.
اسراف شما چیست؟
چیزی گرانقیمتی که میخرید حتی اگر به آن نیاز ندارید: عطر بزرگترین اسراف من است.
extravagance 5, 000 SAT Test Words and Definitions Series ?
41 سوال مرتبط پیدا شدتوصیه شده:
آیا کلمه اسراف به معنی است؟
Profligate، به عنوان یک اسم یا به عنوان صفت، به معنای هدر دادن بی پروا پول خود را برای تجملات گزاف است. … هر زمان که فردی به شیوه ای بی پروا، غیراخلاقی، یا اتلاف رفتار می کند، در حال انجام رفتارهای زشت است. آیا افراط به معنای غیر اخلاقی است؟ کاملاً و بی شرمانه غیر اخلاقی یا پراکنده;
معنای اسراف چیست؟
1 قدیمی: اسراف کننده. 2: حاوی یا تولید ضایعات پشم ضایعاتی. 3 دام: بیش از حد چاق. آیا Wasty یک کلمه واقعی است؟ تعریف "بیهوده" [wasty] شبیه ضایعات پنبه. آیا Wasty یک کلمه Scrabble است؟ نه، wasty در فرهنگ لغت نویس نیست.
کدام یک از موارد زیر شرط ویلموت را بهتر توصیف می کند؟
کدامیک از موارد زیر به بهترین شکل Wilmot Proviso را توصیف می کند؟ این اصلاحیه بود که بردگی را از هر سرزمینی که از مکزیک به دست آورده بود ممنوع می کرد. Wilmot Proviso چه توضیحی داشت؟ شرط Wilmot پیشنهادی برای منع برده داری در قلمروی بود که ایالات متحده در پایان جنگ مکزیک به تصرف خود درآورده بود.
بخل و اسراف چیست؟
7.49-54). دانته با تعریف گناه به عنوان «خرج بدون اندازه» (7.42)، برای اولین بار اصل کلاسیک اعتدال (یا «میانگین طلایی») را برای انتقاد از میل بیش از حد به یک شی خنثی در هر دو جهت («مشت های بسته» به کار می گیرد.: بخل) و دیگری (خرج کردن بیش از حد آزادانه:
واژه دیگری برای اسراف چیست؟
در این صفحه میتوانید 17 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژههای مرتبط برای اسراف را پیدا کنید، مانند: اسراف، اسراف، ولخرجی، ولخرجی، فراوانی، فراوانی، اسراف ضایعات، دقت، صرفه جویی و اتلاف. مترادف مقدمه چیست؟ مقدمه. مترادف: پیشپرداخت، آغازگر، ستایشکننده، مقدماتی، مقدماتی، مقدماتی.