2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
بر اساس مریام-وبستر، دیکشنری انگلیسی کالینز، و فرهنگ لغت میراث آمریکایی زبان انگلیسی، کلمه فعال کردن یک فعل است که به معنای امکان وقوع دادن چیزی است، یا دادن اجازه، قدرت یا فرصت کافی برای انجام کاری.
کلمه دیگر enable چیست؟
کلمات دیگر برای فعال کردن
1 توانمند، واجد شرایط، اجازه، مجوز.
مثال فعال کردن چیست؟
Enable برای امکان پذیر کردن چیزی تعریف شده است. یک مثال از فعال کردن، پول دادن به کسی برای پرداخت یک ماشین است.
Enabled به چه معناست؟
1. توانایی کردن; فراهم کردن وسایل، توانایی یا فرصت: بورسیه تحصیلی او را قادر ساخت تا در کالج شرکت کند. 2. ممکن کردن یا آسان کردن: فقدان شاهد او را قادر می ساخت که از جرم فرار کند. 3. اجازه دادن. توانمندسازی: اسنادی که آنها را قادر می سازد وارد ساختمان شوند.
چگونه از کلمه enable استفاده می کنید؟
render قادر یا قادر به انجام برخی کارها است
- بالهای یک پرنده به او اجازه پرواز می دهد.
- بال پرندگان آنها را قادر به پرواز می کند.
- فقط کار گروهی به ما امکان می دهد کار را به موقع انجام دهیم.
- پول ما را قادر می سازد تا امکانات تفریحی شهر را ارتقا دهیم.
- رای به نخست وزیر این امکان را می دهد که سیاست های سخت را اجرا کند.
توصیه شده:
آیا چنین کلمه ای به عنوان unrequired وجود دارد؟
لازم نیست: ناگزیر، غیر ضروری، بی نیاز، غیر ضروری، ناخواسته، غیر ضروری، غیر ضروری، غیر ضروری. فلش کارت و نشانک ? معنای غیر ضروری چیست؟ تعریف "غیر ضروری" 1. درخواست، جستجو یا درخواست نشد. 2. ضروری نیست. غیر ضروری. چگونه املای غیر ضروری را می نویسید؟ لازم نیست 1 نادر از شخصی:
آیا کلمه ای به عنوان پیشگو وجود دارد؟
1. پیش بینی کننده اسم. کسی که آینده را پیش بینی می کند (معمولاً بر اساس دانش خاص). آیا پیشگو یک کلمه واقعی است؟ prognos·ti·cate پیشبینی بر اساس نشانهها یا نشانههای موجود; پیشگویی مترادف ها را در پیش بینی ببینید. 2. پیش بینی کردن;
آیا کلمه ای به عنوان پیش فرض وجود دارد؟
فعل (به همراه مفعول استفاده می شود)، پیش فرض· فرض، پیش فرض· فرض. پیش فرض یا فرض کردن; پیشاپیش خود را مسلم فرض کنید. چگونه چیزی را فرض می کنید؟ پیش فرض گرفتن است که چیزی را به عنوان یک داده شده در نظر بگیرید; پیش فرض مانند فرض کردن است.
آیا کلمه ای به عنوان مشاوره وجود دارد؟
از، دادن، یا حاوی توصیه: نامه مشاوره از یک کارگزار بورس. داشتن قدرت یا وظیفه مشاوره: شورای مشورتی. اسم، جمع ad·vi·so·ries. آیا مشاوره به معنی است؟ یک توصیه اعلانیه ای است که اغلب یک هشدار می دهد، مانند توصیه آب و هوا در مورد کولاک. … مشاوره نوعی توصیه خاص و معمولاً مهم است، مانند اعلام وضعیت بد آب و هوا یا تهدید تروریستی.
آیا کلمه ای به عنوان دلپذیر وجود دارد؟
قادر به آرام شدن یا آرام شدن متضاد Appeasable چیست؟ صفت appeasable. متضادها: unappeasable، غیر قابل تحسین. مترادف: آرام پذیر، آرام بخش، بخشنده. دلجویی از مردم به چه معناست؟ 1: آرامش، به ویژه آشتی دادن: امتیاز دادن به (کسی، مانند یک متجاوز یا منتقد) اغلب به قربانی کردن اصول، دیکتاتور را با پذیرش خواسته هایش مماشات می کرد.