به عنوان صفت، تفاوت بین مطالبه گر و رئیسجمهور در این است که مقاومت مستلزم استقامت، قدرت یا صبر زیادی است در حالی که رئیس تمایل دارد به دیگران دستور دهد، به خصوص زمانی که بی دلیل باشد. سلطه گر یا رئیس جمهور را می توان با کارفرمایان تزئین کرد. میخ زد.
مترادف برای Bossy چیست؟
مترادف و متضاد bossy
- اقتدارگرا،
- معتبر،
- خودکامه.
- (همچنین خودکامه)،
- استبداد،
- دیکتاتوری،
- سلطه گر،
- امپراتور،
آیا رئیس به معنای سلطه پذیری است؟
سلطه جویی کسی را توصیف می کند که مغرور و رئیس است، مانند یک دیکتاتور نظامی یا یک مادر واقعاً پست. کسی که دارای اراده قوی و سلطه گر است را می توان سلطه جو توصیف کرد، مانند معلمی که به شدت شاگردانش را می ترساند که ساکت بنشینند و هرگز جرات صحبت کردن نداشته باشند.
مترادف و متضاد bossy چیست؟
مشرف، مستبد، مستبد، صعودی، برجسته، خودکامه، سلطه گر، فرمانده، جاه طلب، تحمیل کننده، ظالم، بلندپایه و توانا، بزرگ، رئیس جمهور، مستبد، متعالی، آمرانه، دیکتاتوری. متضادها: تسلیم.
چگونه یک فرد رئیس را توصیف می کنید؟
اگر کسی را رئیس توصیف می کنید، منظورتان این است که از گفتن به مردم لذت می برد. [مخالفت] او به یاد می آورد که یک دختر کوچک نسبتاً رئیس است. مترادف ها:سلطه گر، ارباب، مغرور، مستبد بیشتر مترادف کلمه رئیس. اسم غیرقابل شمارش رئیسی.