cloying در انگلیسی آمریکایی بیش از حد شیرین، احساساتی، و غیره.
وقتی کسی در حال خساست به چه معناست؟
cloying • \KLOY-ing\ • صفت.: منزجرکننده یا ناپسند به دلیل زیادهروی; همچنین: بیش از حد شیرین یا احساساتی.
آیا cloying کلمه بدی است؟
صفت cloying (TOO SWEET)
خیلی شیرین و در نتیجه ناخوشایند: این شراب فوقالعاده است - عسلی و غلیظ بدون اینکه از راه دور cloying شود..
آیا یک شخص می تواند بداخلاق باشد؟
Mawkish را می توان برای توصیف کسی یا چیزی که بیش از حد احساسی یا حساس است استفاده کرد.
چگونه از cloying در جمله استفاده می کنید؟
Cloying در یک جمله ?
- جیل پس از بارها شکستن قلبش دیگر تحت تأثیر خطوط فداکاری پنهانی قرار نمی گیرد.
- در حالی که کلی و کایل به وضوح یکدیگر را دوست دارند، ابراز محبت عمومی آنها اغلب تا حدی تهوعآور است.