فعل ناگذر. 1: برای شکستن به صورت تصادفی جمعیت در صورت درخواست پراکنده شدند. 2a: برای پراکنده شدن ذرات در سراسر مخلوطپراکنده شوند. ب: پراکنده شدن، مه پراکنده به سمت صبح را محو کنید.
اگر کسی پراکنده شود به چه معناست؟
وقتی گروهی از مردم پراکنده می شوند یا زمانی که شخصی آنها را متفرق می کند، گروه از هم جدا می شود و مردم به جهات مختلف می روند.
نمونه ای از پراکنده چیست؟
پراکندگی به معنای شکستن و پخش شدن در جهات مختلف است. یک مثال برای پراکندگی وقتی افراد در یک جمعیت از یکدیگر دور می شوند است. نمونه ای از پراکندگی زمانی است که نور از طریق یک منشور به رنگ های رنگین کمان تقسیم می شود. برای شکستن (نور) به پرتوهای رنگی آن.
چگونه از کلمه disperse استفاده می کنید؟
مثال جمله پراکنده
- به آرامی سرفه کرد و دستش را تکان داد تا بخارها را پراکنده کند. …
- مهمانان شروع به پراکنده شدن کردند، برخی بدون اینکه از هلن اجازه بگیرند. …
- در مرحله بعدی رشد خود، ذرات نوری را در جهت عمود پراکنده می کنند که دیگر کاملاً قطبی نیست.
به خوبی پراکنده به چه معناست؟
صفت. کاملاً منتشر یا پراکنده; به طور مناسب یا مؤثر پخش شده است.