رویل در یک جمله ?
- سخنان نفرتانگیز این مرد به اندازهای بود که جمعیت ناآرام را به هم ریخت.
- که قبلاً از خرج های دیوانه وار همسرش عصبانی شده بود، خشم جوشان او را خنثی نکرد.
- آخرین تماس داور ناعادل تمام چیزی بود که برای بهم ریختن جمعیت خشن لازم بود.
تعریف رول چیست؟
فعل متعدی. 1a: برای ایجاد کدورت با هم زدن رسوبات یا ته مانده های آن. ب: برانگیختن: مزاحم، بی نظمی. 2: احساس غم 1. فعل غیر گذرا.
رویل کردن در جمله به چه معناست؟
: حرکت متلاطم: در حالت تلاطم یا آشفتگی احساسات متضاد در درون او غوطه ور است.
ROI LS به چه معناست؟
برای مزاحمت یا ناراحتی; تحریک کردن مضطرب: با تأخیر غافلگیر شدن.
رویل را چگونه می نویسید؟
به مزاحمت یا ناراحتی. تحریک کردن مضطرب: با تأخیر غافلگیر شدن.