(قابل شمارش) یک نبرد. (غیرقابل شمارش) حالت درگیری.
Embattlement به چه معناست؟
: درگیر نبرد یا درگیری: توسط دشمنان احاطه شده است.: مدام مورد انتقاد یا حمله قرار می گیرد. تعریف کامل embattled را در فرهنگ لغت زبان آموزان انگلیسی ببینید.
چگونه از کلمه embattled در جمله استفاده می کنید؟
Embattled in a Sentence ?
- سربازان درگیر چاره ای جز مبارزه با دشمنان سرسخت خود در چمنزار آن روز نداشتند.
- دو مبارز حرفه ای در یک دوئل وحشیانه با هم مبارزه می کنند که محدودیت های مهارت و استقامت آنها را آزمایش می کند.
مترادف کلمه embattled چیست؟
قلعهدار، قلعهدار، نبرددار. متضادها: ساده، ناآماده. صفت جنگ زده، جنگ زده، قلعه دار، قصری.
کرفیفل چیست؟
: آشفتگی یا آشوب که معمولاً ناشی از اختلاف یا درگیری است به نظر می رسید هیچکس متوجه هری نشده باشد که کاملاً برای او مناسب بود.-