صفت skimpy خوب برای توصیف چیزهای ناچیز یا ناکافی است، مانند مقدار کمی هیزم که فقط برای یک ساعت می سوزد، یا یک وعده بستنی کم مصرف. Skimpy احتمالاً از فعل scrimp، "قصدهدار بودن" میآید که در اصل یک صفت به معنای "کم یا ناچیز" بود.
چگونه از کلمه skimpy استفاده می کنید؟
این یک فیلم گوشتی است که در لایههای لاغر کمی کمرنگ است و در زیرچشمی ناچیز است. او خشن، پر سر و صدا و دیوانه است و عاشق پوشیدن لباس های کم حجم و مسخره بودن است. دوست دختر من لباسهای کوتاه میپوشد و دوستانم همیشه به او نگاه میکنند.
معنی کم مصرف در یک جمله چیست؟
عدم اندازه، پر بودن، و غیره. اندک: یک سجاف کم مصرف; یک شام کم بیش از حد صرفه جویی؛ خسیس: یک خانه دار کم هزینه.
کم بودن به چه معناست؟
: کمبود در عرضه یا اجرا بهویژه از طریقکمکاری: اندک.
معنای لباس کوتاه چیست؟
فرکانس: تعریف کم مصرف کافی نیست یا چیزی که خیلی کوچک است یا به اندازه کافی پر نیست. نمونهای از skimpy که به عنوان صفت استفاده میشود «یک لباس کمچسب» است که لباسی است که بیش از حد پوست را نشان میدهد. … کوچک یا ناکافی; نه سخاوتمندانه، یا یک لباس، بسیار کوچک، سبک یا آشکار.