برعکس قابل دستیابی. ناامید . غیر ممکن . غیر عملی . غیرقابل اجرا.
مترادف برای شدنی چیست؟
احساس عمومی . سازنده . قابل انجام . پایین به زمین.
آیا امکانناپذیری یک کلمه است؟
"غیرقابل اجرا" در واقعسنتی تر است، از این دو محبوب تر بود تا زمانی که "غیرقابل اجرا"، به دلایلی، در اواخر دهه 1970 از آن عبور کرد. در بالا کاربرد انگلیسی است. (هر دو کلمه در استفاده آمریکایی ها از محبوبیت خود کاسته شده اند، اما "غیرقابل اجرا" تقریباً در همان زمان در آمریکا از "غیرقابل اجرا" پیشی گرفت.)
قابل برگشت نیست؟
انجام نشد. غیر عملی این ناامیدکننده نیست، نه غیرقابل انجام است، ما فقط باید اراده را برای شروع توجه ایجاد کنیم.
معنی انجام نشدنی چیست؟
1: انجام دادن غیرممکن است: قابل انجام نیست یک رویکرد نظری که در عمل غیر قابل انجام است. 2: قابل برگشت یا واگرد: امکان لغو تقریباً هر کاری که می توانید برای یک تصویر انجام دهید غیرقابل انجام است.