برانگیختن علاقه یا اشتیاق. رژیم غذایی او عمدتاً شامل غلات، دانهها، میوهها، سبزیجات و نوشیدنیهای غیرمحرک است.
کلمه دیگر برای تحریک چیست؟
برخی از مترادف های رایج تحریک عبارتند از تحریک، تحریک کردن، تحریک و تسریع. در حالی که همه این کلمات به معنای "برانگیختن گویی از طریق نیش زدن" است، تحریک نشان دهنده بیدار شدن از بی حالی، سکوت یا بی تفاوتی است.
آیا vivify یک کلمه است؟
فعل (مورد استفاده با مفعول)، viv·i·fied، viv·i·fy·ing. جان دادن به; جان دادن تسریع کنید.
وقتی یک فرد محرک است به چه معناست؟
یک فرد محرک باعث می شود احساس اشتیاق و پر از ایده کنید: یک معلم واقعاً محرک. اگر فعالیتی محرک باشد، بدن شما را فعال می کند: ایروبیک یکی از محرک ترین شکل های ورزش است.
تحریک ذهن من به چه معناست؟
فعل 2 اگر با چیزی تحریک می شوید، احساس پر از ایده و اشتیاق به شما می دهد. usu منفعل. بیل با این چالش تحریک شد… باید ویرایش شود. من تحریک شدم تا عمیق ترین افکارم را بررسی کنم.