غلام بیچاره ترسید و راهی برای فرار نداشت. او فکر می کرد که جانور او را خواهد کشت. اما شیر آندروکلس را نکشت. … Androcles دید که یک خار بلند و تیز به گوی پای شیر گیر کرده است.
چرا شیر در میدان مسابقه به آندروکلس حمله نکرد؟
پاسخ: شیر به آندروکلس در جنگل حمله نکرد زیرا پنجه او توسط خار خراشیده شده بود و او درد داشت. … پاسخ: وقتی شیر آندروکلس را در میدان مسابقه شناخت، به جای حمله به او، شروع به لیسیدن دستش کرد.
چرا شیر از آندروکلس محافظت کرد؟
بنابراین آندروکلس محکوم شد که به سوی شیرها پرتاب شود، و در روز تعیین شده او را به ورزشگاه بردند و تنها با یک نیزه در آنجا رها کردند تا از او محافظت کند. شیر. امپراتور آن روز در جعبه سلطنتی بود و به شیر اشاره کرد که بیرون بیاید و به آندروکلس حمله کند.
آندروکلس قبل از دیدن شیر چه اتفاقی افتاد؟
وقتی آندروکلس برای اولین بار شیر را دید چه احساسی داشت؟ چه چیزی نظرش را تغییر داد؟ پاسخ: آندروکلس احساس کرد که بسیار بدشانس است. او از ارباب ظالمش فرار کرده بود اما حالا با یک شیر رودررو شده بود اما وقتی دید که خار بزرگی بین پنجه هایش چسبیده است نظرش تغییر کرد..
آندروکلس چگونه مرد؟
همین موقع شنید که شیری در نزدیکی خود ناله و ناله می کند و گاه غرش وحشتناکی می کند. آندروکلس که خسته بود، برخاست و همانطور که فکر می کرد از شیر فرار کرد. ولیهمانطور که از میان بوتهها راه میرفت، به ریشه درختی برخورد کرد و با ناراحتی به زمین افتاد.