غیرمولد، ناکافی، نالایق، بی کفایت، ناکارآمد، بی اثر، فلج، ناتوان، درمانده، عقیم، ناتوان، نازا، فلج، احمق، موثر، عصبی، ضعیف، ، بی روده ، ناتوان.
کلمه دیگری برای ناتوانی چیست؟
در این صفحه می توانید 40 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی و واژه های مرتبط برای ناتوانی جنسی را پیدا کنید، مانند: بی فایده بودن، اضطراب، اختلال نعوظ، قدرت، ناتوانی، ناباروری ، ناتوانی، عدم بهره وری، ناباروری، درماندگی و ناتوانی.
نزدیکترین معنای ناتوان چیست؟
1a: قوی نیست: فاقد قدرت، نیرو یا نیرو: درمانده. ب: ناتوانی در برقراری رابطه جنسی به دلیل ناتوانی در داشتن و حفظ نعوظ به طور گسترده: استریل. 2 منسوخ: ناتوان از خویشتن داری: غیرقابل کنترل.
لغات ساده ناتوانی چیست؟
ناتوانی مزمن در دستیابی یا حفظ نعوظ برایانجام یک عمل جنسی. عقیمی به خصوص در مردان منسوخ شده عدم خویشتن داری.
معنای مهم چیست؟
صفت ناتوان ( فقدان قدرت )نداشتن قدرت یا توانایی تغییر یا بهبود موقعیت: وقتی فرزندتان بیمار است و شما احساس ناتوانی می کنید. نمی تواند به آنها کمک کند. واژگان SMART: کلمات و عبارات مرتبط. ضعف و آسیب پذیری.