کمبود هوشیاری یا فعالیت. «قورباغههای گاو نر با اولین شبهای سرد بیحال شدند» متضادها: جسمانی، نیرومند، زیپی، هوشیار، تند، تند، پرانرژی، جغجغه، سختگیر، خستگیناپذیر، بیپرده، تند، بیحال، کتک زدن، شاد، پرانرژی، خستگی ناپذیر، رانندگی، سرزنده.
متضادهای بی حال چیست؟
متضاد برای بی حال
- فعال.
- متحرک.
- مراقبت.
- پرانرژی.
- سرزنده.
- vivacious.
- مشغول.
- حیاتی.
مترادف و متضاد بیحالی چیست؟
برخی از مترادفهای رایج بیحالی عبارتند از بیحالی، بیحالی، بیحالی، و گیجی. در حالی که همه این کلمات به معنای "بی تحرکی جسمی یا ذهنی" است، بی حالی به معنای خواب آلودگی یا بیزاری از فعالیت است که در اثر بیماری، آسیب یا داروها ایجاد می شود.
آیا بی حالی متضاد هشدار است؟
صفت بی حال - کمبود هوشیاری یا فعالیت. هشدار متضاد بی حال در موضوعات: تنبل، تنبل است.
appurtenance به انگلیسی به چه معناست؟
Appurtenance یک اصطلاح حقوقی است که به ضمیمه یک حق یا دارایی به یک اصل شایسته تر است. ضمیمه زمانی اتفاق می افتد که پیوست به بخشی از دارایی مانند یک کوره یا واحد تهویه مطبوع تبدیل شود. متعلق همچنین می تواند یک شی یا امتیاز مرتبط با وضعیت، عنوان یا ثروت باشد.