2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
کمبود هوشیاری یا فعالیت. «قورباغههای گاو نر با اولین شبهای سرد بیحال شدند» متضادها: جسمانی، نیرومند، زیپی، هوشیار، تند، تند، پرانرژی، جغجغه، سختگیر، خستگیناپذیر، بیپرده، تند، بیحال، کتک زدن، شاد، پرانرژی، خستگی ناپذیر، رانندگی، سرزنده.
متضادهای بی حال چیست؟
متضاد برای بی حال
- فعال.
- متحرک.
- مراقبت.
- پرانرژی.
- سرزنده.
- vivacious.
- مشغول.
- حیاتی.
مترادف و متضاد بیحالی چیست؟
برخی از مترادفهای رایج بیحالی عبارتند از بیحالی، بیحالی، بیحالی، و گیجی. در حالی که همه این کلمات به معنای "بی تحرکی جسمی یا ذهنی" است، بی حالی به معنای خواب آلودگی یا بیزاری از فعالیت است که در اثر بیماری، آسیب یا داروها ایجاد می شود.
آیا بی حالی متضاد هشدار است؟
صفت بی حال - کمبود هوشیاری یا فعالیت. هشدار متضاد بی حال در موضوعات: تنبل، تنبل است.
appurtenance به انگلیسی به چه معناست؟
Appurtenance یک اصطلاح حقوقی است که به ضمیمه یک حق یا دارایی به یک اصل شایسته تر است. ضمیمه زمانی اتفاق می افتد که پیوست به بخشی از دارایی مانند یک کوره یا واحد تهویه مطبوع تبدیل شود. متعلق همچنین می تواند یک شی یا امتیاز مرتبط با وضعیت، عنوان یا ثروت باشد.
توصیه شده:
نزدیکترین متضاد کلمه احتکار کدام است؟
متضاد برای احتکار بدهی. کمبود. نیاز. فقر. متضاد برای احتکار چیست؟ فرهنگ لغت کامل مترادف ها و متضادها هارد. متضادها: ضایعات، اسراف کردن، پراکنده کردن. مترادف: گنج، انباشته کردن، شوهر، ذخیره کردن، انباشتن، انباشته کردن، ذخیره کردن.
نزدیک ترین متضاد کلمه capacious کدام است؟
متضاد برای capacious تنگ. small. فشرده. کوچک. مترادف و متضاد capacious چیست؟ جادار. مترادف: جادار، جامع، حجیم، فراوان، سازگار، گسترده، گسترده. متضادها: باریک، محدود، محدود، محدود، کم عمق، منقبض، کوچک. نزدیکترین متضاد این کلمه به طور خاص کدام است؟ متضاد برای به طور خاص نادرست.
نزدیکترین متضاد کلمه اکسپدیتیو کدام است؟
متضاد برای expeditious تاخیر. آهسته. pokey. عقب مانده. مترادف سریع چیست؟ برخی از مترادف های رایج سریع عبارتند از سریع، ناوگان، عجولانه، سریع، سریع، سریع، و سریع. در حالی که همه این کلمات به معنای "حرکت، پیشروی، یا عمل با تیزبینی"
نزدیکترین متضاد کلمه بی پروا کدام است؟
متضاد برای گستاخی فروتنی. ادب. نرمی. حیا. ادب. احترام. خجولی. ترسو. واژه گستاخی به چه معناست؟ تعریف گستاخی. خصلت عجول بودن و عجول بودن. نوع: حماقت، عجول بودن، بی پروایی. ویژگی کم فکر کردن به خطر. مترادف جسارت چیست؟ برخی از مترادف های رایج جسارت عبارتند از گونه، چتزپا، هتک حرمت، صفرا، سرسختی، اعصاب، و جسارت.
نزدیکترین متضاد کلمه به سرعت کدام است؟
متضاد برای expeditious تاخیر. آهسته. pokey. عقب مانده. متضاد به سرعت چیست؟ متضادها: کسل کننده، سنگین، بیکار، غیرفعال، بی حال، بی اثر، تنبل، ساکت، ساکت، کند، کند، کند، احمق. مترادف: فعال، چابک، هوشیار، تند، شلوغ، مشغول، کوشا، پرانرژی، پرتلاش، سرزنده، متحرک، زیرک، بیدرنگ، سریع، آماده، بیقرار، پرشور، پرشور، انعطافپذیر، نیرومند، بیدار.