در یک جمله کافی بود؟

فهرست مطالب:

در یک جمله کافی بود؟
در یک جمله کافی بود؟
Anonim

1986 باغ آب کافی دریافت نکرده است. غذا برای ما شش نفر بیش از حد کافی بود. ناهار مدرسه باید برای رفع نیازهای تغذیه ای کودکان در حال رشد کافی باشد. دستگاه به اندازه کافی کار می کند.

آیا کافی است به عنوان فعل استفاده شود؟

(منسوخ) برای برابر کردن; برای کافی کردن. (منسوخ) برابر است.

آدم کافی چیست؟

صفت. به اندازه یا به اندازه لازم برای برخی نیازها یا اهداف; کاملاً کافی، مناسب یا مناسب (اغلب به دنبال یا برای): این خودرو برای نیازهای ما کافی است. آنها غذای کافی برای پنجاه نفر تهیه خواهند کرد. به سختی کافی یا مناسب: کافی بودن به اندازه کافی خوب نیست.

چه کلمه ای بهتر از کافی است؟

سوالات متداول درباره کافی

برخی از مترادف های رایج کافی عبارتند از شایست، کافی و کافی. در حالی که همه این کلمات به معنای "لازم یا مطلوب بودن" است، کافی ممکن است به سختی به معنای برآورده کردن یک نیاز باشد.

در یک جمله پیشنهاد شد؟

مثال جمله پیشنهادی. لحن او حاکی از بی حوصلگی بود، اما قیافه اش هیچ سرنخی از دلیلنداشت. جادوگر پیشنهاد کرد: "اگر او شما را کاشت، ممکن است چند دم گربه رشد کند." جادوگر پیشنهاد کرد: «حالا اجازه دهید به شهر برگردیم.»

توصیه شده:

مقالات جالب
ترکیب پاس ورود چیست؟
ادامه مطلب

ترکیب پاس ورود چیست؟

در حالی که کامپوزه پاسه یک زمان مرکب است، مهم است که از آن گذشت، زیرا این روش معمولی برای استفاده از زمان گذشته است. … برای arriver، فعل کمکی être است و فعل ماضی arrivé است. چگونه می توان به فرانسوی وارد را مزدوج کرد؟ فعل arriver را با هم ترکیب کنید:

آیا باید قرمزها را با مشکی بشویید؟
ادامه مطلب

آیا باید قرمزها را با مشکی بشویید؟

مرتب‌سازی لباس‌های شسته‌شده بسیار مهم است که چراغ‌ها و تاریکی‌هایتان را جداگانه بشویید، زیرا رنگ‌های تیره‌تر می‌توانند پارچه‌های روشن‌تر را خراب کنند. رنگ‌های خاکستری، مشکی، سرمه‌ای، قرمز، بنفش تیره و رنگ‌های مشابه را در یک بار و رنگ‌های صورتی، اسطوخودوس، آبی روشن، سبز روشن و زرد را در لباس‌شویی دیگری مرتب کنید.

چگونه از واقعیت در جمله استفاده می کنید؟
ادامه مطلب

چگونه از واقعیت در جمله استفاده می کنید؟

در سال 1969 او دومین کتاب خود را با دانشگاه منتشر کرد با عنوان " حدس و گمان و واقعیت.. واقعيت هم محدوديت و هم شرط آزادي است. به اين ترتيب، واقعيت چيزي نيست كه ما به طور مستقيم به آن برخورد كنيم. کدام یک از موارد زیر نمونه ای از Facticity است؟ واقعیت مبتنی بر حقایق قابل مشاهده است و تعالی مبتنی بر روح.