فعل (بدون مفعول استفاده می شود)، quaaked، quak·ing. (از اشخاص) لرزیدن یا لرزیدن از سرما، ضعف، ترس، غضب یا مانند آن: با جسارت سخن می گفت با اینکه پاهایش می لرزید. (از چیزها) تکان دادن یا لرزیدن، مانند شوک، تشنج درونی یا بی ثباتی: زمین ناگهان شروع به لرزیدن کرد. یک زلزله.
آیا لرزش یک کلمه واقعی است؟
ضرب حال زلزله. عمل فعل لرزیدن. که می لرزد یا می لرزد.
به فردی که از بی خوابی رنج می برد چه می گویید؟
بی خوابی کسی است که بی خوابی را تجربه می کند - ناتوانی در به خواب رفتن یا خواب ماندن برای مدت زمان کافی. بی خوابی اغلب به طور غیر معمول برای اشاره به بی خوابی های گاه به گاه یا یک مورد از آن استفاده می شود.
کلمه نمی توانم بخوابم چیست؟
بی خوابی یک اختلال خواب است که در آن در افتادن و/یا به خواب ماندن مشکل دارید. این وضعیت می تواند کوتاه مدت (حاد) یا می تواند برای مدت طولانی (مزمن) باشد. همچنین ممکن است بیاید و برود. بی خوابی حاد از 1 شب تا چند هفته طول می کشد.
تلو تلو خوردن چیست؟
1a: حرکت نابرابر تکان دادن یا تکان دادن (مانند چرخی که به طور ناهموار نصب شده است) b: یک حرکت جهت دار نامشخص. 2: یک تغییر متناوب (مانند حجم صدا) کلمات دیگر از wobble مترادف جملات مثال درباره wobble بیشتر بدانید.