2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
معنی کاردانی به انگلیسی. شغل یا فعالیت اظهار نظر در مورد یک موضوع زیرا شما چیزهای زیادی در مورد آن می دانید: تعدادی از بازیکنان پس از پایان دوران بازی خود وارد حرفه فوتبال می شوند. کارشناس سیاسی سخت تر از آن چیزی است که به نظر می رسد.
کارشناسی به چه معناست؟
1: pandit. 2: یک فرد آموخته: معلم. 3: شخصی که معمولاً از طریق رسانه های جمعی نظر می دهد: منتقد.
چگونه از کلمه کارشناس استفاده می کنید؟
Pundit در یک جمله ?
- بدون یک کارشناس روانپزشکی برای شهادت در مورد وضعیت روحی ضعیف موکلم، من شک دارم که هیئت منصفه دفاع از جنون را باور کند.
- جان کارشناس کلاس علوم ما است که معمولاً همه پاسخ های مرور آزمون را می داند.
Pondent چیست؟
ترجمه انگلیسی. lay. معانی بیشتر برای pondre. فعل گذاشتن پوزر، آماده کننده، دفع کننده، کمد، وارد کننده.
شکل کامل کارشناس چیست؟
Pundit سرعت پالس اولتراسونیک و پالس اکو توموگرافی.
توصیه شده:
آیا کلمه ای به نام woesome وجود دارد؟
صفت. پر از، با مشخصه، یا برانگیختن وای; غم انگیز وحشتناک، وحشتناک؛ (در استفاده ضعیف) غمگین، بدبخت. Wesome به چه معناست؟ صفت. بیان یا با اندوه . آوردن یا ایجاد بدبختی. 3. رقت انگیز; بدبخت. آیا Relatability یک کلمه واقعی است؟ معنای همبستگی در انگلیسی.
آیا کلمه ای به نام شجاعت وجود دارد؟
adj. داشتن یا مشخصه با شجاعت؛ شجاع. مترادف ها را در brave ببینید. تبلیغ شجاعانه شجاعت به چه معناست؟ تعریف شجاعت. کیفیتی از روح که شما را قادر می سازد با خطر یا درد بدون نشان دادن ترس روبرو شوید. مترادف: شجاعت، شجاعت، شجاعت. متضاد: ترسو، ترسو.
آیا کلمه ای به نام استبداد وجود دارد؟
داشتن و اعمال قدرت و کنترل کامل سیاسی: مطلق، مطلقه، خودسر، خودکامه، خودکامه، خودکامه، استبداد، دیکتاتور، تک سالار، تمامیت خواه، مستبد، مستبد، مستبد. چگونه از استبداد در جمله استفاده می کنید؟ خودکامگی در یک جمله به طور رسمی در زمان استبداد، در سال 1736 افتتاح شد.
آیا کلمه ای به نام تحسین وجود دارد؟
Condescending معمولاً به عنوان صفتاستفاده می شود، اما همچنین زمان استمراری (شکل -ing) فعل condescend است که معمولاً به معنای عمل به این روش است. عمل انجام این کار را اغماض می نامند. اگر کسی متواضع باشد به چه معناست؟ رفتار تحقیرآمیز داشتن یا نشان دادن احساس برتری حمایتی است.
آیا کلمه ای به نام تلاقی وجود دارد؟
فعل (به کار می رود با مفعول)، inter·spersed، inter·spers·ing. اینجا پراکنده شدن و آنجا یا قرار دادن در فواصل در میان چیزهای دیگر: پراکندگی گلها در میان بوته ها. جمله interspersed به چه معناست؟ 1: برای درج در فواصل زمانی در میان چیزهای دیگر که نقاشیها را در سراسر متن پراکنده میکنند.