چیزی که قابل کنترل است دارای یک اندازه، کمیت یا سطح دشواری است که مردم قادر به مقابله با آن هستند.
چگونه از مدیریت در یک جمله استفاده می کنید؟
نمونههایی از قابل مدیریت در یک جمله
چمدانهای کوچکتر و قابل کنترلتری خریدیم. آنها دانش آموزان را به سه گروه قابل مدیریت تقسیم کردند. نرم کننده موهای شما را قابل کنترل تر می کند.
فرد قابل مدیریت چیست؟
1. (معمولاً یک فرد) فقدان هوش، عقل سلیم، یا فقط در آگاهی عمومی. دست و پا چلفتی یا احمق … [عامیانه] [اسم] شخصی که این ویژگی های شخصیتی را نشان می دهد. 3. [غیررسمی] زمانی که چیزی کسل کننده، آزاردهنده یا بی معنی است، برای تأکید استفاده می شود.
کدام کلمه به معنای سازگار یا قابل مدیریت است؟
در این صفحه می توانید 35 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط را برای قابل مدیریت پیدا کنید، مانند: سازگار، مطیع، انطباق، قابل کنترل، قابل کنترل، تسلیم کننده، سازگار ، مطیع، آموزش پذیر، قابل تحمل و مشتاق.
معنای قابل کنترل چیست؟
تعریف قابل کنترل. صفت قابل کنترل. مترادف: قابل مدیریت قابل مدیریت. قابل مدیریت یا کنترل است.