تا چیزی را ناگهانی و بدون فکر بگویید، معمولاً به این دلیل که هیجان زده یا عصبی هستید: او همه چیز را در مورد کودک آشکار کرد، اگرچه ما توافق کرده بودیم که آن را مخفی نگه داریم. مدتی [+ سخنرانی] او ناگهان با صدای بلند گفت: "من نمی توانم این کار را انجام دهم!" [+ آن] اواخر یک شب، جیانی به زبان آورد که او را دوست دارد.
چگونه از blurted در جمله استفاده می کنید؟
مثال جمله تار
- در نهایت او آنچه را که واقعاً در ذهنش بود آشکار کرد. …
- او این اطلاعات را پس از اولین زنگ محو کرد. …
- "من می ترسم،" او تار گفت. …
- او کمی بیشتر با این تصمیم دست و پنجه نرم کرد و سپس آن را رد کرد. …
- "تو نمی خواهی این کار را انجام دهی" او با صدای بلند گفت.
مهار کردن به چه معناست؟
بگویید ناگهانی یا سهوا، بدون فکر کردن. برای مثال، متأسفانه، درست زمانی که مهماندارش وارد خانه میشد، از شدت متنفر بودنش از شامهای رسمی سخن گفت. [اواخر دهه 1500]
کلمه دیگری برای محو کردن چیست؟
در این صفحه می توانید 11 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط را برای واضح کردن پیدا کنید، مانند: exclaim، صحبت بدون فکر، انفجار، فوران کردن، اشتباه کردن، به زبان آوردن، تار کردن، اشتباه کردن، فاش کردن، گفتن و انزال.
آیا محو است یا واضح؟
اگر شما بی انصافی چیزی را به زبان می آورید، ناگهان و بدون فکر کردن به آنچه می گویید صحبت می کنید. معمولا، زمانی که شماچیزی را لو دهید، در نهایت پشیمان می شوید.