تعریف نیرویی که باید با آن حساب کرد: کسی که قوی است و نمی توان او را نادیده گرفت وقتی او در سه مسابقه اول خود برنده شد، سایر بازیکنان متوجه شدند که او نیرویی برای حساب شود.
آیا نیرویی است که باید با آن حساب کرد یا نیرویی که نباید با آن حساب کرد؟
من می فهمم که عبارت "با حساب شدن" به معنای چیزی است که باید در نظر گرفته شود یا با آن برخورد شود، اما آیا "با حساب نشدن" چیزی را نشان می دهد که بیش از حد است مهم /بزرگ برای مقابله با آن (نیرویی که نمی توان امیدوار بود بر آن تأثیر بگذارد)، یا چیزی که برای مقابله با آن بسیار ناچیز است (نیروی بی نتیجه).
آیا زور را باید با یک اصطلاح حساب کرد؟
یک شخص یا چیز را قوی، قدرتمند یا شکست دادن آن دشوار می دانست. آنها می گویند که بوکسور جوان نیرویی است که می توان با او حساب کرد، بنابراین من شرط می بندم که او در مسابقه امشب برنده خواهد شد.
چگونه می توان به نیرویی تبدیل شد که باید با آن حساب کرد؟
وقتی توسط قطب نما درونی خود هدایت می شوید به نیرویی تبدیل می شوید که باید با آن حساب کرد. هر چه بیشتر از بیان اینکه واقعا چه کسی هستیم سرکوب می کنیم، کمتر آن را تجربه می کنیم و اطرافیانمان هم همینطور. انتظار برای فرد، شرایط یا موقعیت مناسب برای بیان آنچه متعلق به ماست، به این معنی است که قدرت خود را از بین می بریم.
کتاب مقدس در مورد نیرویی که باید با آن حساب کرد چه می گوید؟
به همین ترتیب، من و شما میتوانیم به نیرویی تبدیل شویم که باید با در برابر نیروهای شردر برابر نیروهای شردر نظر گرفته شود - اگر در میانه آزمایشات خود به خدای خود اعتماد کنیم، وبرای خیر و جلال ما با او همکاری کنید! دعا: پروردگارا، وقتی با هر نوع سختی مواجه می شوم، کمکم کن تا آنها را از دید تو ببینم، نه از دید دنیا.