در این صفحه میتوانید 41 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژههای مرتبط برای بیحساسیت پیدا کنید، مانند: torpor، بی حالی، بیحالی، بیدردی، کاروس، کما، کسلی. ، بی تحرکی، بی تفاوتی، عدم حساسیت و نارکوما.
مترادف زیربنایی چیست؟
مترادف های
"معنای زیربنایی": ضمنی در، ضمنی ذاتی، نامشخص. ضمنی هر چند مستقیما بیان نشده است. ذاتی در ماهیت چیزی است.
واژه بی احساسی به چه معناست؟
ناتوان در احساس یا درک; محروم از احساس؛ ناخودآگاه، به عنوان یک فرد پس از یک ضربه شدید. … توسط حواس قابل درک نیست. نامحسوس: انتقالات نامحسوس. بی پاسخ در احساس مستعد احساسات یا اشتیاق نیست. خالی از هر احساسی.
مترادف غیر قابل توصیف چیست؟
ناگفتنی، عالی، ناگفتنی، غیرممکن، غیرقابل توصیف، ظریف، ناگفتنی، تعریف ناپذیر، بیان ناپذیر، ناگفتنی، غیرقابل بیان.
چگونه توصیف ناپذیر را توصیف می کنید؟
چیزی غیرقابل توصیف بیش از حد شدید، افراطی یا غیرعادی است که بتوان آن را توصیف کرد. این فراتر از کلمات است. … با این حال، این یک کلمه عالی برای زمانی است که احساس می کنید کلمات کافی نیستند.