فعل متعدی. 1: برای ایجاد بی نظمی یا سردرگمی. 2: درگیر شدن در درگیری یا مشکلات درگیر در مناقشه. کلمات دیگر از embroil مترادف جملات بیشتر درباره embroil بیشتر بدانید.
وقتی کسی بیگانه است به چه معناست؟
: داشتن از دست دادن صمیمیت و محبت سابق: در حالت بیگانگی از یک رابطه نزدیک یا خانوادگی قبلی شوهرش [=شوهرش که دیگر با او زندگی نمی کند] اجتماعی کارگران ممکن است سعی کنند اختلافات بین خواهر و برادرهای جدا شده را حل کنند.-
مترادف درگیر چیست؟
مترادف برای درگیر. bogged (پایین)، کباب شده، درآمیخته، غرق شده.
درگیر شدن را چگونه به یاد می آورید؟
Mnemonics (کمک های حافظه) برای درگیر شدن
em+Broil……آب پز… نزدیک به جوشیدن……پس وقتی یکی جوشید… باید آرام باشد به طوری که او را مجبور به درگیری نکنید.. embroil=i m b(r) oil در هنگام اختلاف، نزاع، سردرگمی.
کلمه رفیع به چه معناست؟
1a: بالاخصیت و روحیه: آرمان های والا نجیب. ب: از نظر وضعیت بالا: برتر از مشتریان کمتر رفیع بار. 2: داشتن رفتاری مغرور و غلبه گر: زیرکانه او نسبت به مخالفت های آنها بی اعتنایی شدید نشان می داد. 3a: صعود به ارتفاع زیاد: کوههای رفیع به طرز چشمگیری.