اسم [با حروف بزرگ] کسی که به زبانها و ادبیات شرق تسلط دارد: مخالف غربگرایان.
چگونه از شرق شناسی در جمله استفاده می کنید؟
1. دانش علمی فرهنگ ها و زبان ها و مردم آسیایی 2. کیفیت یا آداب و رسوم یا آداب و رسوم مشخصه تمدن های آسیایی. (1) شرقشناسی پیشگام ادوارد سعید تحلیلی جستجوگر از این پدیده ارائه کرد.
سعید در مورد شرق شناسی چه می گوید؟
سعید استدلال می کند که شرق شناسی،
به معنای دانش غرب در مورد جهان شرق، به طور جدایی ناپذیری با جوامع امپریالیستی که آن را تولید کردند، گره خورده است. و خدمت به قدرت …
منظور شما از شرق شناسی چیست؟
1: بورس تحصیلی، یادگیری، یا مطالعه در موضوعات یا زبان های آسیایی دانش اسلام و مسلمانان در اواخر قرن هجدهم به عنوان شرق شناسی-مطالعه شناخته شد. از تاریخ، زبان ها و فرهنگ های شرق.-
کلمه دیگری برای شرق شناسی چیست؟
در این صفحه می توانید 10 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط با شرق شناسی را کشف کنید، مانند: شرق شناس، شرق شناسی، تاریخ نگاری، پسااستعمار، پست مدرنیسم، شعر، مدرنیسم، بدوی گرایی، پسااستعماری و غرب گرایی.