قابلیت محو شدن یا از دست دادن رنگ خود را دارد.
آیا محو شدن فعل است یا صفت؟
فعل (بدون مفعول استفاده می شود)، fad·ed، fad·ing. از دست دادن روشنایی یا زنده بودن رنگ تاریک شدن، به عنوان نور، یا از دست دادن روشنایی نور. برای از دست دادن شادابی، قدرت، قدرت یا سلامتی: لاله ها پژمرده شده اند.
صفت fade چیست؟
صفت. محو شدن (محو کننده مقایسه ای، محو شدن فوق العاده) (باستانی) ضعیف; بی مزه بی مزه نقل قول ها ▼ مترادف: کسل کننده.
آیا کلمه fade یک فعل است؟
فعل (بدون مفعول استفاده می شود)، fad·ed، fad·ing. برای از دست دادن روشنایی یا زنده بودن رنگ.
آیا fade یک فعل کنشی است؟
1[ناگذر، گذرا] برای تبدیل شدن به، یا برای اینکه چیزی کم رنگتر یا کمتر روشن شود، پردهها در آفتاب پژمرده شده بودند. 2 [ناگذر] به تدریج ناپدید می شود لبخند او محو شد. … از بین می رود به نظر می رسد امیدها برای دستیابی به توافق در حال محو شدن است.