2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
در این صفحه می توانید 26 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط را برای انفرادی پیدا کنید، مانند: turbinal، پرپیچ و خم، پیچ در پیچ، کانولوشن، انعطاف پذیر، مارپیچ، سینوسی ، ماردار، پیچ در پیچ، مداری و دایره ای.
واژه آنفراکتوس به چه معناست؟
: پر از سیم پیچ و پیچ های پیچیده: پرپیچ و خم.
مترادف کلمه ظالم چیست؟
برخی از مترادف های رایج ظالم عبارتند از سربار، سختگیر و طاقت فرسا. در حالی که همه این کلمات به معنای "تحمیل سختی" است، ظلم به معنای سختگیری یا سختگیری شدید در آنچه تحمیل می شود.
معنای مدار چیست؟
صفت مداری \ser-KYOO-uh-tus\. 1: دارای مسیر دایره ای یا پیچ در پیچ. 2: صریح یا مستقیم نبودن در زبان یا عمل.
آیا یک فرد می تواند مداری باشد؟
همچنین می تواند به رفتار یا گفتار کسی اشاره کند، اگر مستقیم نباشد. برای مثال، اگر میخواهید کسی یک تکه کیک دیگر برایتان بیاورد، اما فقط مینشینید و با حسرت به بشقاب خالیتان نگاه میکنید و در مورد خوشمزه بودن کیک صحبت میکنید، در این صورت دچار هشیاری هستید.
توصیه شده:
مترادف کلمه inimical چیست؟
مترادف برای دشمن مضرات. مخرب. مضر. خصمانه. مصدوم. مخالف. نامطلوب. غیر دوستانه. مترادف دشمن چیست؟ 1'اقدامات ضد منافع ما' مضر، مضر، مضر، زیان آور، زیان آور، مضر، آسیب زا، خطرناک، مخرب، ویرانگر، فاجعه بار. متضاد، مخالف، ضد درد، نامطلوب، نامطلوب، مخالف، متخاصم، در تضاد، مساعد نیست، پیش داوری.
مترادف کلمه پرتلاش چیست؟
مترادف برای زحمتکش باوجدان. کوشا. پرانرژی. مولد. فعال. سرسخت. سوختن. مشغول. مترادف و متضاد کلمه زحمتکش چیست؟ صفت صنعتی. متضادها: بیکار، بی حال، غیرفعال، تنبل. مترادف: سختکوش، کوشا، بیکار، پیگیر، سختکوش. 4 مترادف چیست؟ مترادف برای چهار چهار برابر.
مترادف کلمه کوچک شده چیست؟
مترادف برای کوچک کردن curtail. کاهش. کاهش. کم کردن. کاهش. بازی کردن. کاهش. دست کم گرفتن. مترادف مینیاتور چیست؟ برخی از مترادف های رایج مینیاتور عبارتند از تقلیل، کوچک، دقیقه، کوچک و کوچک. در حالی که همه این کلمات به معنی "
مترادف کلمه cooped چیست؟
immure، شامل، mew (بالا)، قلم، دیوار (در) عبارت cooped up به چه معناست؟ : برای نگهداری (یک شخص یا حیوان) در داخل ساختمان یا در یک فضای کوچک به ویژه برای مدت طولانی - معمولاً به عنوان (به) جمع کردن کودکان استفاده می شود. بعد از اینکه تمام روز را در خانه نگه داشتند بداخلاق بودند.
مترادف کلمه uptight چیست؟
مضطرب، مضطرب، محتاط، دلهره، عصبی، نگران، معمولی، عصبی، قدیمی، در حاشیه، ناآرام، سختگیر، پرتنش، آشفته، گوشه گیر، نگران، در دفاع. کلمه بهتری برای تنبل چیست؟ در این صفحه میتوانید 39 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژههای مرتبط را برای واضح پیدا کنید، مانند: