فعل ناگذر.: به شکلی گیج یا بی نظم حرکت کنید. فعل متعدی: مخلوط کردن به یک توده گیج یا نامنظم - اغلب با تا استفاده می شود. درهم و برهم.
آیا درهم ریختگی به معنای آشفتگی است؟
برای مخلوط کردن در یک توده گیج. بدون نظم در کنار هم قرار دهید یا دور بزنید: همه کارت ها را به هم ریخته اید. برای سردرگمی ذهنی; درهم و برهم.
منظور از نظم در هم ریخته چیست؟
صفت. اگر چیزها یا ایده ها را بهم ریخته توصیف می کنید، منظورتان این است که با هم مخلوط شده اند و به ترتیب نیستند.
ترکیب حروف به چه معناست؟
فرکانس: Jumble به عنوان برای اشتباه گرفتن چیزی یا مخلوط کردن چیزی تعریف می شود. یک مثال از درهم ریختگی این است که قبل از شروع یک بازی دستمالی، تعدادی کاشی نامه را با هم مخلوط کنید. فعل.
جمبلد به چه معناست؟
(ˈdʒæmblæd) mod. مستی الکل. جری آنقدر گیر کرده بود که نمی توانست سرپا بایستد.