ژلهماهی چنان بدن نرمی دارد، به ندرت فسیل میشود. او نمونه های گیاهی را هم زنده و هم فسیل شده جمع آوری کرد. شرمن از تفکر فسیل شده، رسمی و مبتنی بر سابقه رهبران نظامی قبلی پیروی نکرد. با گذشت زمان مردم فسیل شده و تمایلی به تغییر ندارند.
چگونه از فسیل در جمله استفاده می کنید؟
این یک ماهی بزرگ بود و همه آن فسیل شده بود. یک نیش کاملاً توسعه یافته در نمونه های فسیل شده وجود دارد. کوسه ها در دوره کرتاسه اولیه برای فسیل کردن دندان های خود را پشت سر گذاشتند. بقایای فسیل شده آن در جزیره جاوه پیدا شده است.
معنای فسیل شده چیست؟
1: تبدیل شده به فسیل: در معرض فسیل شدن چوب فسیل شده قرار گرفت و در سال 1997 چندین هزار تخم فسیل شده از یک سوروپود غول پیکر یا دایناسور گیاهخوار را پیدا کرد. 120 مایلی شمال.
فسیل ها در یک جمله چیست؟
به باقیمانده، اثر یا اثری از یک حیوان یا گیاه در سن زمین شناسی گذشته که در پوسته زمین حفظ شده است، فسیل نامیده می شود. دادههای فسیلها منبع اولیه اطلاعات درباره تاریخچه حیات روی زمین هستند.
نمونه ای از فسیل کردن چیست؟
مثالها عبارتند از استخوانها، صدفها، اسکلتهای بیرونی، آثار سنگی حیوانات یا میکروبها، اشیاء حفظشده در کهربا، مو، چوب سنگشده، روغن، زغالسنگ، و بقایای DNA. کلیتاز فسیل ها به عنوان سابقه فسیلی شناخته می شود. … نمونههایی که بیش از 10000 سال سن داشته باشند معمولاً فسیل در نظر گرفته میشوند.