نمونه هایی از دلتنگی در یک جمله صفت او خسته و بی حال به نظر می رسید. ما از ظاهر دلخراش او شوکه شدیم.
نمونه ای از هاگارد چیست؟
تعریف دلتنگی به کسی یا چیزی گفته می شود که فرسوده، خسته، نظافت و/یا ناخوشایند به نظر می رسد. یک مثال از دلتنگی یک فرد بیمار با موهای شسته نشده و لباس های ژولیده است. نمونهای از دلتنگی یک پتوی قدیمی است.
چگونه از Haggard استفاده می کنید؟
نمونههایی از 'haggard' در یک جمله haggard
- روی مبل جلوی پنجره ای باز دراز کشیده بود و نسبتاً مضطرب و بدبخت به نظر می رسید. …
- او بغض به نظر می رسید و صورتش را پشت دو روسری پنهان می کرد. …
- او پر کرده است و نسبت به فصل گذشته کمتر دلسرد به نظر می رسد. …
- اما او صبح خسته به نظر می رسید.
احساس دلتنگی به چه معناست؟
داشتن ظاهری لاغر، تحلیل رفته یا خسته، مانند رنج طولانی، تلاش، یا اضطراب. فرسوده: چهرههای مضطرب سربازان خسته.
یک جمله خوب برای آن چیست؟
حالا این به اندازه کافی ساده است. هوارد گفت به همین دلیل مرتز را استخدام کردم. خیلی سریع بلند شدم، همین.