برای آغاز یا تلاش برای درک، پذیرش و برخورد با یک فرد، چیز یا موقعیت دشوار یا مشکلزا.
به چه معناست؟
برای مقابله با(چیزی) معمولاً ماهرانه یا کارآمد. بعد از چند هفته او بالاخره با مشکل آفت خود کنار آمد.
چگونه در یک جمله از Get to Caps استفاده می کنید؟
برخورد با (یک مشکل یا موضوع). (1) او نتوانست با ضارب خود مقابله کند. (2) اولین وظیفه دولت این است که با اقتصاد مقابله کند. (3) به نظر نمی رسد که با این مشکل کنار بیایم.
نمی توانید با معنی کنار بیایید؟
برای یادگیری پذیرش و مقابله با یک موقعیت یا رویداد ناخوشایند، به ویژه پس از ناراحتی یا عصبانیت طولانی مدت از آن. او به زمان نیاز داشت تا با غم خود کنار بیاید. مترادف و کلمات مرتبط. برای مقابله با یک مشکل یا مشکل.
غم آمدن به چه معناست؟
اگر چیزی غمگین شود، شکست می خورد. اگر کسی غمگین شود، در کاری که انجام می دهد شکست می خورد و ممکن است صدمه ببیند. بسیاری از ازدواج ها به دلیل بی پولی غمگین شده اند. مترادف: شکست، بنیانگذار، شکستن، گیر افتادن بیشتر مترادف واژه به غم آمدن.