فعل متعدی. 1: روی گردانی یا رویگردانی از آنچه خوب است یا درست یا اخلاقاً درست است: فاسد کردن اخلاقیات. 2الف: برای تضعیف روحیه: دلسردی، ناامیدی از باخت تضعیف شد.
فرد ضعیف چیست؟
پرتاب کردن (فردی) به بی نظمی یا سردرگمی; سرگشته: ما از آن یک پیچ اشتباه آنقدر روحیهمان را خراب کرده بود که ساعتها گم شدیم. فاسد کردن یا تضعیف اخلاقیات. همچنین به خصوص بریتانیایی، de·mor·al·ise.
آیا یک شخص می تواند تضعیف کننده روحیه باشد؟
هر وضعیت مداوم و دشوار زندگی ممکن است باعث شودفرد دچار تضعیف روحیه شود، که نشان از احساس "ناتوانی در مقابله" دارد و این به ماهیت تهدید بستگی دارد. و منابع فرد، هم نقاط قوت و آسیبپذیری داخلی و هم حمایتهای خارجی.
چگونه روحیه کسی را تضعیف می کنید؟
در اینجا 9 نکته وجود دارد که به شما کمک می کند تا آگاهی خود را از اظهاراتی که می تواند ناخواسته مردم شما را تضعیف کند، افزایش دهید
- مراقب کلماتی باشید که نشانه شک هستند. …
- نیش حقیقت را بردارید. …
- رتبهها را بالا نبرید. …
- انتقاد بیهوده را کنار بگذارید. …
- حفظ حس وضعیت مردم. …
- مردم را کوچک نکنید. …
- از مقایسه اجتناب کنید.
چه نوع واژه ای تضعیف کننده است؟
فعل (مورد استفاده با مفعول)، de·mor·al·ized، de·mor·al·iz·ing. سلب روح، شجاعت، انضباط و غیره (شخص یا افراد). نابود کردنروحیه: رگبار مداوم نیروهای پیاده نظام را تضعیف کرد.