معنای یکپارچگی به انگلیسی؟

فهرست مطالب:

معنای یکپارچگی به انگلیسی؟
معنای یکپارچگی به انگلیسی؟
Anonim

adj. 1. ضروری یا ضروری برای کامل بودن; اجزای تشکیل دهنده: آشپزخانه جزء لاینفک یک خانه است. 2. داشتن همه چیز ضروری; کامل.

یکپارچگی به چه معناست؟

تعریف یکپارچگی. حالت کلی و کامل بودن. مترادف: تمامیت، تمامیت، کلیت. انواع: درمان کامل، کیت و بودل، کیت و کابودل، کل کیت، کیت کامل، کیت کامل و بودل، کل کیت و کابودل، کل شبانگ، کل کار، آثار. همه چیز موجود؛ معمولاً قبل از «… است

Fraca به انگلیسی به چه معناست؟

: نزاع پر سر و صدا: نزاع در مستی.

به طور کامل انتگرال به چه معناست؟

چیزی که انتگرال است بسیار مهم یا ضروری است. اگر جزء جدایی ناپذیر تیم هستید، به این معنی است که تیم بدون شما نمی تواند کار کند. برای تکمیل کل یک جزء لاینفک لازم است.

مترادف انتگرال چیست؟

ضروری، اساسی، اساسی، ذاتی، ذاتی، سازنده، فطری، ساختاری. حیاتی، ضروری، ضروری، ضروری. اتفاقی، جانبی 2"سشوار مسافرتی دارای ذخیره‌سازی سیم یکپارچه است" داخلی، داخلی، یکپارچه، تعبیه شده، نصب شده، جزء، جزء تشکیل دهنده.

توصیه شده: